معنی دانتون، مارا

حل جدول

دانتون ، مارا

انقلابی فرانسوی


دانتون، مارا

انقلابی فرانسوی


دانتون

نمایشنامه ای از رومن رولان


مارا

انقلابی فرانسوی

انقلابی فرانسه که در حمام کشته شد


انقلابی فرانسوی

دانتون، مارا


انقلاب فرانسوی

دانتون, مارا


رونی مارا برای «کارول» و امانوئله برکوت برای «شاه من»

برنده بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم کن 2015

لغت نامه دهخدا

مارا

مارا. (اِ) ماده ٔ بختی. عمعاق [کذا] گوید:
یکی دبه درافگندی به زیر پای اشتربان
یکی بر چهره مالیدی مهار ماده ٔ مارا.
(لغت فرس اسدی چ اقبال صص 19-20).

مارا. (اِخ) انقلابی فرانسه. یکی از رؤسای انقلاب فرانسه، مقتول بدست «شارلت کورده ». (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فیزیکدان و سیاستمدار فرانسه (1743-1793 م.) و نویسنده ٔ «دوست توده » و یکی از محرکین کشتارهای سپتامبر در انقلاب کبیر فرانسه بود. او در کنوانسیون نماینده ٔ گروه «منتانیارد» بود و به «دوموریه » و «ژیروندنها» حمله می کرد و خود را در محاکمه ٔ شاه (لوئی شانزدهم) بسیاربا حرارت و جدی نشان می داد. او بدست «شارلوت کورده » بقتل رسید. (از لاروس).


دانتون

دانتون. [تُن] (اِخ) (ژرژ - ژاک) از رجال مشهور دوره ٔ انقلاب فرانسه است. وی 1759 م. در قصبه ٔ آرسیس سور اوب متولد شد و تا سال 1791 به اشاره ٔ شاه وکیل بود. در دوره ٔ انقلاب افکار جمهوری خواهی را پذیرفت. فصاحت بیان و طلاقت لسان نفوذ آوا و گیرایی چهره ٔ وی موجب حسن ظن و محبت مردم گشت. دانتون بنیان گذارکلوب دِکوردولیه که یکی از انجمنهای زمان انقلاب است بود و بسبب قوت ناطقه گروهی بسیار گرد وی درآمدند. دانتون به سال 1791 از ایالت سینه بنمایندگی مجلس و1792 از جانب شهرداری پاریس بمأموریتی رسید و در واقعات اگوست 1792 در اعمال اجرائی نفوذ و تأثیر بسیار داشت و از پس آن وقایع بوزارت عدلیه رسید و در تشکیلات دفاع ملی رکن و عامل اصلی و بانی و مبتکر محکمه ٔ انقلابی کمیته ٔ نجات عمومی بود و در آن سیاستی خشن و ددصفتانه پیش گرفت و تروررا وسیله ٔ موقت اما مؤثر برای حکومت پنداشت و از این راه نام خویش ببدی درآمیخت و از پس ترک وزارت عدلیه مبعوث مجلس ملی گشت و با رُبسپیر به رقابت پرداخت و از جانب رقیب به خیانت و پیروی از اصول اعتدالیون متهم گردید و بسال 1794 بفرمان وی گردن زده شد.

فرهنگ فارسی هوشیار

مارا

ضمیر منفصل شخصی اول شخص جمع (متکلم مع الغیر) و آن گاه در حالت فاعلی باشد: مانگوییم بد و میل بناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم. (حافظ. 361) و گاه در حالت مفعولی: مارا گفت: ای سروران را توسند بشمار مارا زان عدد. . . (دیوان کبیر 5: 1) و گاه در حالت اضافی: کتاب ما قلم ما. توضیح ما در تداول به ماها ودر قدیم به مایان جمع بسته شود و مراد همان ما (ضمیر اول شخص جمع) است. قدما نیز جمع ماها را بکار برده اند: سالها دفع بلاها کرده ایم و هم حیران زانچه ماها کرده ایم. (مثنوی. نیک. 929: 3) یا ما را. ضمیر منفصل شخصی اول شخص جمع در حالت مفعولی: زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش خ (حافظ. 184)

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

ضرب المثل فارسی

مارا باش که از بز دنبه میخواهیم

از ضرب المثل های شیرین فارسی

معادل ابجد

دانتون، مارا

753

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری